خواجه ای ثروتمند، گوسفندانی داشت که هرگاه چوپانِ او شیر آنها را می دوشید و به او می داد، مقدار زیادی آب را با آنها مخلوط می کرد و به دیگران می فروخت.چوپان که از عمل صاحب گوسفندان بسیار ناخشنود بود، خطاب به او گفت خیانت نکن که عاقبت بدی را در پی دارد، اما او توجهی نکرد.
عاقبت ,بدی ,پی ,نکن ,خیانت ,بود، ,و به ,به او ,گفت خیانت ,او گفت ,خیانت نکن
درباره این سایت